افزایش دادن هزینه تبلیغات و بازاریابی در دوران رکود و زمانی که اکثر
رقیبان در حال کاهش دادن آن هستند کاری غیر طبیعی به نظر می آید. اما تجربیات
گذشته شرکت های مختلف موفق در مواقع رکود بیانگر این است که مجموعه های خبره در
کار تبلیغات شما را به افزایش این بودجه در موقعیت های بحرانی تشویق می
نمایند. البته این به معنای مصرف تمام منابع مالی و حتی فرورفتن در باتلاق
بدهی های سنگین نمی باشد.
نکته دیگر این که کاهش هزینه ها در دوران کاهش درآمد یک ایده کوتاه
مدت بوده و علی رغم تحمیل نکردن هزینه تبلیغات به شرکت در این دوران امکان ضرر و
زیان بلند مدت را برای شرکت ها در پی دارد. با جستجوی مقالات مختلف در این مورد
نتایج جالی به دست می آید که مهم ترین دست آورد آن این است که شرکت های زیرک
علی رغم وجود جو منفی در زمینه تبلیغ در دوران رکود بصورت کاملا برعکس عمل کرده و نسبت
به افزایش بودجه های تبلیغاتی خود اقدام می نمایند. برای درک موضوع می توان گفت که
دریافت کنندگان خدمات حتی در زمان های رکود و سختی نیز دست از هزینه کردن بر نمی
دارند البته شاید کمی از سطح توقعات خود از بازار کاسته و دست به عصا راه بروند
اما کماکان دست به تبلیغ می زنند. یک نتیجه عدم تبلیغ در دوران رکود این است که
مخاطبین شما عرصه را از وجود شما خالی دیده و احساس می کنند که شرکت شما در حال
ضعیفتر شدن و از بین رفتن در بازار رقابت با شرکت های دیگر می باشد.پس خالی کردن
میدان رقابت برای شما حکم قویتر شدن و بزرگتر شدن رقیبانتان را امضا می کند.
یر چندین مثال از این مورد را برای شما می آوریم
کمپانی پروکتر اند گمبل – یک نمونه ناب از این دست
از برندها است. این برند که در اواخر سال 1837 راه اندازی شده چندین و چند بحران
اقتصادی را در طی تاریخ فعالیت خود پشت سر گذاشته است. در طی دوران بحران اقتصادی
آمریکا و در زمانی که تمامی رقبای وی از بازار عقبنشینی کرده بودند با افزایش
بودجه تبلیغاتی خود بازار بیشتری به دست آورد. این برند با استفاده از رسانههایی
از قبیل رادیو حتی دست به تولید برنامههای رادیویی و نمایشی و سپس تبلیغات
محصولات خود در آنها کرد و این سیاست را تا به امروز ادامه داده است.
شورلت – شرکت فورد را بهعنوان
رهبر صنعت خودروسازی در سال 1931 سرنگون کرد، هرچند که اگر وضعیت کنونی این دو
شرکت را با یکدیگر مقایسه کنید، وضعیت آنها کاملاً متفاوت است که این خود موضوع
جدا از این مسئله است.
سیگار کمل – رهبر بازار در صنعت
تنباکو بودند اما با رقابت بسیار زیادی از طرف سیگارهای چسترفیلد(Chesterfield) و لاکی استرایک(Lucky Strike) مواجه
شدند. سیگار کمل با تبلیغات بیشتر پاسخ این دو شرکت را داد و نتیجه و سود آن را هم
دید، همچنان که در سال 1935 مجدداً به رهبر بازار تبدیل شد.
چند مثال از شرکتهای معاصر
این موضوع تنها محدود به شرکتهایی نیست که از قبل حضورداشته و سپس در
دورهای از عمر خود وارد رکود اقتصادی شدهاند. مثالهای زیر را ببینید که از شرکتهایی
میگوید که با بازاریابی و تبلیغات حسابشده از ابتدا در دوران بحران و رکود تأسیس
شدهاند:
فدکس – که کسبوکار خود را
در سال 1973 و در طی رکود اقتصادی ناشی از بحران گاز شروع کرده بود. برخلاف متکی
بودن به کامیون و کامیونتهای گازوئیلی و هواپیما برای انتقال بستهها در نقاط
مختلف، اما باز هم موفق شد و رشد کرد. دلیل آن هم نه تنها توانایی وی برای انتقال
محموله در شب بود، بلکه این موضوع را بخوبی به اطلاع مصرفکننده رساند و آنها را
قانع کرد که این گزینه مطلوبتری است.
شرکت مایکروسافت – نیز بطور مشابه در
سال 1975 تأسیس شد. ترکیب زیرکی و دانایی بیل گیتس و سرمایهگذاری در بازاریابی به
آنها اجازه ادامه فعالیت و رشد کردن و حتی کنار زدن رقبا از قبیل IBM را داد. در عمل هیچکس نمیتواند ادعا کند که مایکروسافت در دوران خوب
یا بد بازار از میزان فعالیت تبلیغات و بازاریابی خود دست کشیده است – حتی اگر
بخشی از بازار را بطور کامل ازدستداده باشد.
سی ان ان – زندگی خودش را در طی
سالهای سخت دهه 80 میلادی آغاز کرد و با سرمایهگذاری بر روی صنعت در حال رشد و
گسترش تلویزیونهای کابلی خود را به یک شبکه 24 ساعته بدون رقیب تبدیل کرد. این
شبکه این کار را از طریق ارائه گزارشهای باکیفیت برای مخاطب و همچنین تبلیغات و
بازاریابی قوی انجام داد. شاید الآن بهترین در این صنعت نباشد، اما همچنان نماینده
مفهوم یک شبکه خبری 24 ساعته است.
و در آخر نمونه بسیار نزدیک و ملموستر ازنظر زمانی:
ورایزن کامیونیکیشنز – در توسعه و ساخت شبکه
فیبر نوری سرمایهگذاری کرد و نتایج و منافع حاصل از آن را هم از آن خود کرد. این
شرکت در حال حاضر قادر به رقابت با شرکتهای کابلی و دیگر شرکتهای ارتباطی برای
ارائه خدمات تلفن، رادیو و تلویزیون و همچنین اینترنت باقیمتهای بسیار رقابتی است.